۱۳۹۳ تیر ۲۳, دوشنبه

آخرین معجزه زمینی


  آن روز اولین باری بود که فهمیدم با گوگل مپ می شود ساختمانهای دانشگاه آلبرتا را پیدا کرد. جل الخالق! روز بیست و یک ژوئن  سی چهل دقیقه مانده به بازی ایران و آرژانتین در حالی که عجله داشتم،  موبایل به دست و با استفاده از جی پی اس سعی می کردم راهم را به سمت سالن نمایش بازی پیدا کنم. بازی دومی بود که انجمن دانشجویان ایرانی دانشگاه آلبرتا نمایش میداد. چشمم به صفحه بود و بی اینکه توجهی به اطراف داشته باشم فقط فرامین دستگاه را دنبال می کردم. می گفت چپ به چپ می پیچیدم و راست به راست. انگار بزرگتری از آن بالای آسمان هوایت را داشته باشد. بگوید از این مسیر برو، مواظب باش. داری دور می شوی. حالا بپیچ و بعد که جایی گوش نکردی و اشتباه رفتی فوری راه جایگزین داشته باشد برای نشان دادن به تو  و به بن بست بی بازگشت که رسیدی معجزه ای بفرستد  و راه را هموار کند. اما کدام آسمان، کدام معجزه.. چند ماهواره کور بالای سر 
بود که فقط مقصد را نشان میداد و بس.
  
طبق معمول خیلی زودتر رسیده بودم به سالن. بیش از برگزار کنندگان و سالن هنوز خالی بود. اما دقیقه ای مانده به بازی همه تماشاگران که انگار جایی پشت در با هم قرار گذاشته بودند، همزمان و همراه رسیدند. بعد بازی شروع شد دیگر نود دقیقه مهم نبود که تنها نشسته ای یا دست در دست یار داری، آن روز خوبت بود یا روز بد و اینکه قبل بازی غم بیخ گلویت را محکم گرفته بود یا روی اسمان بودی از شادی بی نشانی که نمی دانستی از کجا آمده. نود دقیقه یک روح واحد بود که فوتبال می دید، توپ که به مسی می رسید می ترسید، خطای روی اشکان دژاگه خشمگین اش می کرد و دریبل ریز شجاعی و پاسش رو به جلو، به وجد می آوردش.

بعد بازی تمام شد و تنهایان دوباره تنها بودند، یاران دست در دست و غم دوباره به گلوی بعضی فشار می آورد و وجد بی حساب چشمان بعضی دیگر را تار کرده بود. بعد خیلی زود جام جهانی هم تمام شد. حالا بعد این همه سال خوب می دانم برای ما که معجزه ای آسمانی نداریم دوباره انتظاری چند ساله می ماند برای نیمچه معجزه ای زمینی که چند تا نود دقیقه از این زندگی منفک ات  کند. از غم و شادی و فقر و خشونت و رنج که میبینی و لمس میکنی. اما هیچوقت معلوم نیست چند جام جهانی دیگر جام جهانی آخر است برایمان.برای آخرین معجزه  زندگی

۴ نظر:

  1. میشه لطفا آدرس وبلاگ قبلیتونو (قبل مهاجرت) بذارید؟

    پاسخحذف
  2. "....حالا بعد این همه سال خوب می دانم برای ما که معجزه ای آسمانی نداریم دوباره انتظاری چند ساله می ماند برای نیمچه معجزه ای زمینی که چند تا نود دقیقه از این زندگی منفک ات کند. از غم و شادی و فقر و خشونت و رنج که میبینی و لمس میکنی. اما هیچوقت معلوم نیست چند جام جهانی دیگر جام جهانی آخر است برایمان.برای آخرین معجزه زندگی...".

    خیلی‌ تلخ می‌‌نویسی دکتر جان... چه معجزه‌ای باید تو زندگی‌ شما رخ بده تا شاد بشی‌ و شاد زندگی‌ کنی‌؟ می‌شه با جزئیات توضیح بدی؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. I would love to talk to you if you kindly unveil that bright lovely face

      حذف