۱۳۹۲ آذر ۲۵, دوشنبه

مقاومت منفی


1. می گفت انگار خدا تبعیدم کرده بود به آن گوشه دنیا. به هند. با آن همه کثافت و بوی گند و نجاست. می گفت در دوران استعمار انگلیس یکی از راههای موثر مبارزه همین بود که هر هندی گوشه خیابان بشاشد و قضای حاجت کند. مثل خرس و شیر و ببر که بیگانگان را با بوی ادرارشان می ترسانند و دامنه قلمروشان را تعریف می کنند. اینگونه هر هندی گویی وظیفه مقدسش میدانسته که مستراح را به خیابان بیاورد تا این نژاد بی وجدان حرامزاده، انگلیسی جماعت را فراری دهد.
2. سالها پس از استقلال هند اما این مبارزه منفی دیگر رنگ عادت به خود گرفته. هنوز و در هر مکان، بوی گندی است که به مشام می رسد حتی اگر توریست باشی و قصد استثمار نداشته باشی
3. کاریکاتورهای روزنامه مرد امروز محمد مسعود در دوره شروع سلطنت محمدرضا شاه بیشتر به بیانیه سیاسی شبیه بودند تا طنز و هجو، اما این فقط برای مدت کمی ادامه داشت. آن همه طنز و تمسخر و لطیفه که از صدها سال قبل برای ابراز عقیده اجتماع تحت ستم راه خود را میان عوام باز کرده بود، با فضای باز سیاسی اوایل دهه بیست شمسی داشت در بستر فضای باز مطبوعاطی شکل متمدنانه تری می گرفت. کاریکاتور عامیانه ترین بود از این همه هر چند فراخوان به ترور سهیلی نخست وزیر باشد با وعده پاداش. اندک زمانی کوتاه گذشت تا دوره بهار آزادی مطبوعات به سر رسید و جهان دوقطبی شروعش را در ایران دور افتاده هم با ترور محمد مسعود اعلام کرد.
4. آن همه طنز و جوک دوستانه در مورد هویدا و خاندان سلطنتی با انقلاب تمام نشد. شکلی دیگر گرفت. بهار آزادی این بار هم کوتاه بود و خلخالی سوژه ابتدایی طنزهایی بود که بعد تر منتظری و هاشمی و موسوی اردبیلی را به جای او نشاندند. استبداد، راهی جز تمسخر نشان نداده بود و عامه مردم، قدرت نمایی منفیشان را در مبارزه ای نابرابر با تمسخر پنهان ادامه می دادند.
5. احمدی نژاد نماد یک شکست بود. نماد امیدی که واهی می نمود به اصلاحات. مردم و هنرمندان هم اما باز دوباره به عادت پیشین راهی نمی دیدند جز تمسخر بی اصل و نسبی بی ریشه و فرصت طلب که " اشتباهی بود"..
6. روز پیروزی روحانی در چهار راه پارک وی، انگار آن همه گرد خاکستر نشسته روی سر شهر شسته شده بود. ملت از ته دل فریاد می زدند. کسی مقابله نمی کرد. هر چه بود این نخستین بار بود که بعد از سی و چند سال حاکمیت و ملت هر دو از رفتن کسی خوشحال بودند. روزها گذشت و دولت جدید روی خوش را که نشان داده بود سعی کرد با درایت خردمندانه اش مستدام کند. صد روز از شروع دولت گذشت و خبر ها خوش بود.

7. ملت اخت گرفته با طنز و کنایه و تمسخر را سالیان دراز باید تا تن از تب بگیرد و به سلامت خو کند. ما، همه آن هیجان و شور و خشمی که در قامت مبارزه ای منفی سی سال تمام ادامه داده ایم با یک شب و یک سال فراموش نمی کنیم. حالا گیرم که "مسی" باشد یا "مهناز هدایتی" ، خشمی که گوینده و نویسنده اش نیز خبر از خواستگاه نهان اش در خرد جمعی ایرانی جماعت ندارد خود را با تمسخر و کنایه و بی ادبی نشان می دهد.

8. می گفت، ملت هند هنوز نتوانسته اند خود را به دوران پس از استعمار عادت دهند. هنوز ادرار کنار خیابان عادی است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر